- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت امام جواد علیه السلام
ای وجودت جود را معـنا جواد ای مـریـد لطف تو دسـت مراد هرچه خوبی هست بِه از آن کنی نیست چون تو بنده و بنـدهنـواز سایهات خورشید نه خورشید ساز بر سریرِ عشق فـرمان میدهی ای چو جدّ اطهرت شمس هدی درد ما هـسـتـیم ای دسـتـت دوا گر کمی از لطـفـتان معـنا شود گـر گه ما مسـتـیم از پـیـمانهات کـفـر ایـمـان شد اگر از دانهات کاسه و دست دل و باب المـراد آنکه تا کویت خیالش رفته است دادهای بـال و وبالش رفته است آنقـدر کرده رضایت بر تو نـاز
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
ای حجرهات غریبترین جای این جهان در قتلگاهت، آه کسی نیست روضهخوان جز مادری جوان که ز جان آه میکشد هنگـام دست و پا زدنت با قـدی کـمان بغـداد شد مـدیـنـه و مـردی که باز هـم در خـانهاش ز کـیـنه هـمخانه داد جان جعده است اُمّ فضل و تو هم مجتبی ولی آن پستتر از این و تو مظلومتر از آن آه از تـنـی که زیـر شـررهـای آفـتـاب پوشـیـده بود پیکـرش از نیـزه و سنان
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی بین چشمت چشمهای از حوضِ کوثر داشتی مشت را بر خاک، میکوبیدی و میسوختی هر زمان که روضۀ جانسوزِ مادر داشتی در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی روزگارت میگذشت و غصههایت کم نشد بر دلت غم روی غمهای مکرر داشتی بین شهری که پُر از دشمن پُر از خونخوار بود لااقل در خانهات ای کاش، سنگر داشتی خانه آزادیست؛ وقتی شهر، زندان میشود تو ولی در خانه زندان بانِ دیگر داشتی روی خاکِ حجرهات مظلوم، گیر آوردنت در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی تشنه جان دادی دم آخـر شبـیه جدّ خود مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی؟! قتلگاهت خانهات شد؛ همسرت هم قاتلت حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی!
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ای که سر از فضل و کـرَم بی انتهایی دارالامـــان و کــعـــبــۀ اهــلِ ولایــی ایران گـلستان گشته از یمنِ حضورت از لطف و احسانِ تو و از فیضِ نورت شـد بــارگــاهِ تـو زیــارتــگــاهِ عــالــم گـردیـده سـقـاخـانهات هـم دوشِ زمزم پایِ ضریحت سجـده گاهِ جبـرئیل است مدح و ثـنـاگـویت خـداونـدِ جـلیل است قـبـرت مـطـافِ انـبـیـای ما سـلَـف شد بیتُ االشٌرف را تهنیت گویش نجف شد صحـن و سرایت شد پـنـاهِ اهلِ ایـمـان با مـقـدمِ پـاکِ تـو شد ایـران گـلـسـتان آن پـنـجـره فـولادِ تـو دارالـشـفـا است هم کعبه و هم زمزم و سعی و صفا است شد مـرکزِ اجـلالِ تـو خـاکِ خـراسـان شـد بـارگـاهت کـعـبۀ مـقـصودِ جانان!
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
سـلامٌ عــلـی سـیــد الـمــقـتـدی علی ابن موسی الرضا المرتضی شـهـنـشاه مُـلک سـیادت کـز او شده نور حق در جهان بـرمـلا امام مـبـیـن هـادی جـن و انـس بـه مـــدحــش بــود آیــۀ انـّـمــا بـه کــروبـیـان هــادی راه حق بـه قـدّوسـیـان مـالـک و مـقـتدا مـنـا از بـهـایـش گـرفـتــه بـهـا صفـا از صـفـایش گرفـته صفا صراط الـهـدی جـلـوۀ نور حق بـه شـرع مـحـمـد بُـوَد رهـنـمـا به مهرش دل و جان گرفتار کن که مـهـرش بـود بِـه ز آب بـقـا الا ای خراسان به خود ناز کن که داری به خود لولوئی پُر بها
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
شاید عـیار دل به خلوص قـدیم نیست عـقـلم برای درک مقـامت فهـیم نیست ریزهخـور مـرام تو هـستیم گر چه دل لایـق برای نـوکـری این حـریم نیست راهــم بــده کـه تـوبـهکـنـان بـاز آمـدم نزد کـریم، هیچ خطایی عـظیم نیست! افسوس میخورد دل بیتابِ من، چرا در خادمی صحن و سرایت سهیم نیست؟ افسوس میخورد که چرا چون کبوتران در سایهسارِ گنبد زردت مقـیم نیست؟
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
به نام نـامیِ سلطان که در جلـوس آمد نماز عشق بخوان، قـبله گاه طوس آمد دعای نور بخوان، شمسِ وَالشموس آمد بهـارِ مـونـسِ جـان، هـمدم نـفـوس آمد دوبـاره پــارۀ قـلـب رســول پـیـدا شـد عـزیز فـاطـمه، إبن البـتـول پـیـدا شـد بگو به موسیِ عمران ز موسیِ جعفر کلیم خواهی اگر، کن به بیت وحی نظر بـیـا به دیـدن نـور دو چـشـم پـیـغـمـبر ببـین چگـونه کـند از خدا سخن یکسر زبـان گـشود و فـرمـود با صدای رسا أنـابنُ مـکـه، أنابـنُ مـدیـنـه، نـام رضا بــنــام نــامـیِ الله شــد گــواهِ صـریـح أذان عـشق سُـراید به نغـمه های ملـیح شهادتـین بگـوید چه با وقـار و فصیح علیست وِرد زبانش، محمد است مدیح همینکه صوت رسایش به حمد رافع شد ز نور فاطمه نوری به عرش ساطع شد چه با صفاست در آغوش گرم بابایش نـشـسته نجـمه به لبخـند، در تماشایش فـرشـته مـوج زنـد گِـرد قـدّ و بـالایش تـمام اهـل حـرم نیـز مـحـو سـیـمـایش ز روی اوست که بوسه مُدام میگیرند همه به نوبت از آن لعل، کام میگیرند مدیـنه خانه به خانه رضا رضا گویند سخـن ز زادۀ موسای مصطـفی گویند ز فرط شوق، همه مدح مرتضا گویند ز نـسـل پـنجـمِ سلـطان کـربـلا گـویند تمام شهر، چراغان ز مقـدم سبز است دوباره سر درِ هر خانه پرچم سبز است چه آشـناست ولیـعـهـدِ حـضرت کاظم خداست بانیِ این فـتح و نصرت کاظم رضـاسـت آیـنـه دار حـقـیـقـت کــاظـم همانکه پارۀ قلب است و مُهجت کاظم امام هشتم و محـبوب سرمد آمده است بـدان کـه عـالـم آل مـحـمـد آمـده است بـنـای دیـن خـدا را رضــا کـنـد احـیـا سـتون ارض و سما را رضا کند احیا به عـلـم و حلـم، ولا را رضا کند احیا مسـیر کـرب و بلا را رضا کـند احـیا به غمزه کاخ ستم را رضا کند ویران چو پـای خویش رساند به خِـطّۀ ایران حریم قـبـلۀ هـفـتم به خاک ایران است سریر حجت هشتم در این خراسان است خوشم که خیر و صلاحم بدست سلطان است پناه شاه و گدا چیست، کنج ایوان است مسیـر گم نشود، کعـبۀ هدف اینجاست مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف اینجاست به آسمانِ حریمش چه جای خورشید است خدا به قلب رضا نور وحی تابید است همان امام که بِالقوّه شرط توحید است حدیث سلـسله بر این کـلام تأتـید است خـوشـا بحـال قـدمگـاهِ شهر نیـشـابور که شد امام رضـا مـاه شهـر نـیـشابور چـقـدر عـشـق بـنـام رضـا خــدا دارد چـقـدر گـفـتـنِ ذکـرِ رضـا صـفـا دارد چــقــدر نــام امــام رئـــوف جــا دارد چـقـدر حـضرت سلـطـان ما گدا دارد کجـاست آنکه گـدایی کـند ز دربـارش أبا لجـواد به جـود و سـخـا خـریـدارش گِره به کارت اگر هست، یار ما اینجاست بگو به اهل جهان حجّت خدا اینجاست بیا به کشور ما، مشهد الرضا اینجاست پنـاهـگـاه غـریـبـانِ مـبـتـلا ایـنجـاست در این حـرم دل نـالان قـرار میگیرد غـریب دسـت غـریب دیـار میگـیـرد بگو به اهل یمن کشتی نجات رضاست بگو به غزّه که حلّال مشکلات رضاست بگو به سوریه که، علت حیات رضاست بگو به اهل مـیانـمار آشنات رضاست سلام بر تو کسِ بیکسان، امام رئوف سـلام بر تو امام جـوان، امـام رئـوف
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ذکرِ یا ذَالکـَرم که یادَت هست اِزدِحـامِ حـرم که یـادَت هـست هِق هِق مـادرم که یادَت هست این دو چشمِ ترم که یادَت هست هـر کجـا روزگارِ مـن شده بَـد بـسـتـهام بــار وُ آمـدم مـشـهــد حـرم تـو پـنـاهـگـاهِ مـن اسـت مشهدَت مثلِ کـربلا وَطن است یا رضا ذکرِ هر رَگِ بدن است سائِـلَم، صاحِـبَم اَباالحَـسن است یا اَبَـاالـجـودِ وَ الـکـَرم سلـطان با تو ایران شده حـرم سـلـطان تــو بــه ایـرانِ مـا صـفـا دادی تو به این خـاک جـلـوهها دادی تو به مـا اذنِ روضـه را دادی آخـرِ روضـه ... کـربـلا دادی بــا نـگــاهِ تـو تــا خـدا رفــتــم هـر شبِ جـمعـه کـربـلا رفـتـم هر شبِ جمعه با قُعـود وُ قـیام مـیکـنـم شـاهِ عـشـق را اِکـرام رو به قـبـله به رویِ زانـوهـام میدهـم بَر شهـیـدِ تـشـنه سلام مُهر وُ امضاء که میرسد از طوس یک شبِ جمعه میرسم پابوس وقــتِ پــابــوسـیِّ امــامِ خـودم مـیگـذارم مَـن احـتـرامِ خـودم به خدا... پـیـش از سلامِ خودم از تو گویم...به جایِ نامِ خودم از تو میگـویم اِی پنـاهِ شـرف در حـریـمِ حسـین وُ شاهِ نجـف اِی به دستِ تو سـرنـوشت من از اضـافـه گِـلـَت سِـرشـتِ من با تو زیـباست رویِ زشتِ من حَـرمت یـا رضــا بهـشـتِ مـن یک زیـارت برایِ من بِـنِـویس ندبه در جمعـههایِ من بِنـِویس
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
مدینه غـرق هـیاهو؛ مدینه غرق خبر خبر خبر که رسـیده دوباره فوق بشر رسیده قـبلۀ خـورشـید و قـبله گاه قـمر رسیده حضرت باران در این خجسته سحر خبر خبر که بهار عطای ذوالمنن است شب تـولد سلطان دین ابوالحسن است بهشت میوزد امشب ز خاک کوی رضا ملائکـنـد یکـایک به گـرد روی رضا زدند خـیل فرشته می از سبـوی رضا جهان معطر و خوشبو شده ز بوی رضا چه نازنین پسری روی دامن موساست که او مسیح مسیحای حضرت عیساست به شوق مشهد او بیـقـرارم از این راه به روی لب همه دم ذکر یارم از این راه سر از بهشت رضا بر ندارم از این راه به سینه دست ادب میگذارم از این راه سـلام میدهـم و مـیشـوم مـسـافـر او به اشک دیـده بـگـویـم که ضامن آهو تو کیستی که جهان پُر شد از عنایت تو که هست شـرط قـبولی دین ولایت تو چنان گـرفـته جهان را تب کرامت تو نـشـسـته بر دل فـیـروزهها محـبت تو تویی که کعبه به دور سر تو میگردد به شـوق دور سـر مادر تـو میگـردد در این هوای کرامت کرامت تو خوش است خدا گواست که ما را زیارت تو خوش است بر این مسافر خسته عنایت تو خوش است دل رمیدۀ ما را ضمانت تو خوش است بـیـا بیـا و کـرم کن که اربـعـین بروم من از نجف به دم یا رضا رضا به حرم اگر چه روسـیهم دلخوشم تو را دارم دلـی به شـوق حـریـم تـو مـبـتـلا دارم غـریـبـهام که فـقـط چون تو آشنا دارم که با تو من نجف و با تو کـربلا دارم تویی همان که حریمت پناه زائرهاست همان که مشهد تو کعـبۀ مسافـرهاست تو ضـامـنـی و دلـم شـد به راه آهـوها تــویـی نـفــس نـفــس و آه آه آهــوهــا نـوشـتـه در صـفـحـات نـگــاه آهـوهـا تـو آمـدی و شـدی جـان پـنـاه آهــوهـا تو ای جـمـال خـدا و عـلی مـیانۀ قاب دل رمـیـدۀ مـا را چـو آهـوان دریـاب
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
روزی که نام عـشق بـازان را نوشتـند این قوم را مجـنون، تو را لیلا نوشتند زهرا به هر سویی، سفیری را فرستاد نام تو را صد شـکـر سـهـم ما نوشـتند تـو سـفـره دار عـالـمی مشکـل گشایی اشکی چکید و باب صحبت با تو وا شد نـاگـاه دیـدم صحـن تو عـرشِ خـدا شد غیراز تو من با هیچ کس کاری ندارم تـا روبــروی گــنــبــد تــو ایــســتــادم دار و نــدارم را هـمــه نــذر تــو دادم بی قـیـمـتـم امـا گـرفــتــار تـو هـسـتـم آقـا مـنـم مـن، مـرغ بـی بـال و پـر تـو بـا دسـت خـالی آمـدم در مـحـضـر تو در سینه ما کوهی از اندوه و غم ریخت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
قطعاً خدا میخواست تا جانان تو باشی تا هـشـتـمـیـن آئـیـنـۀ قـرآن تـو بـاشـی ای قـبـلـۀ هـفــتـم... امــامِ مـهــربـانـی بهتر که بر سرهای ما سامان تو باشی جانها فدایِ نامِ زیبایت که عـشق است خـاکـی شـدم، بـال و پـرم را قـوّتـی ده بهرِ سخـن گـفـتن به طبـعـم قـدرتی ده شـد قـبـلـۀ من تـا ابــد گـنـبــد طـلایـت گرچه که از قلبم همه عشق و صفا رفت با گفتنِ یک یا رضا، جرم و خطا رفت مـن در تـو میبـیـنـم عـلی مـرتـضا را
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
قسم به دیـدۀ یعـقـوب و بوی پیـرهـنی قسم به شوق اویس و به جذبهای یمنی که ایـسـتاده بـمـیـرم به احـتـرام عـلـی فقـط علیست که باید خود انتخاب کند مـرا بـنـا کـنـد او یا مـرا خـراب کـنـد علیست نعرۀ طـوفـانیام خدا را شُکر مرا کـشـانـد قـراری هـزار شُـکـر آقـا مرا رسـانـد قـطـاری هـزار شُـکـر آقا رسـیـدهام بـتـکـانی مرا زِ غـیـرِ رضا در این شلوغیِ زائر یک آشنا کافیست در این هجومِ ملائک همین دعا کافیست کـه الـسـلامُ عـلـی: یـابـنَ فـاطـمـه آقـا مـیـانِ آیـنـهکـاری و شـمـسـه کاریها مـیـان این هـمـه خـادم مـیـان زاریها میان ایـنهـمـه گـیـرم که آخـری بـاشـم اگـر نـبـود درِ ایـن حــرم پــنـاه نـبـود برای شـانـۀ ما هـیـچ تـکـیـهگـاه نـبـود هزار شُکر که مشهد هوای ما را داشت رسـیـدهام بـرسـانـی مـرا بـه مـیـقـاتت مــرا بِـبَـر مـلـکـوتـت بِـبَـر مـلاقـاتـت پَرَستشی که مدام است خدا پرستیِ ماست شبیکه اهلِ حرم شد دلم در آن شبِ سرد شبیکه از روی ویلچر بلند شد آن مرد به گریه گفت پـدر نامِ مـادرش بُردی؟ شبـی که بـاز بـرای گـدایـی آمـده بـود دوبـاره پیـش تو آن روستایی آمده بود رسیـد و گـفت که سر زیر دِین آوردم اگر زِ گرمیِ ما دشتِ سیستان گرم است اگر خلیج و خزر یا که سیرجان گرم است چه غم که سید ما سیدی خراسانیست بگو به بانگِ مگس این عقابِ الوند است که این دیـار پُـر از قـلـۀ دمـاوند است بگـو به دشمنِ ایران مـکـن خیالِ دگر
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
سلام حضرت والا سلام حضرت سلطان سلام رحمت پروردگار حضرت باران قسم به نان تـنوری خـانهات که همیشه به دستهای گدا داده است دست شما نان درست بعد علی و پس از محمد و زهرا به روی سینۀ تو حک شدست سورۀ انسان نه دعبل و نه فرزدق نه محتشم و نه مقبل کسی نداشت بدون نگاه لطف تو دیوان میان این همه هُدهُد که گوشه گوشۀ صحن است برای عرض ارادت کجا نشسته سلیمان فرشـتههای خدا بعد کـربلا شب جـمعه به محضر تو شرفیاب میشوند رضا جان پُر است کل جهان از کمال لطف نگاهت که با نگاه تو دیگر کسی نمانده پریشان نم محبت تو جاری است بر روی گونه که گـاه میگـذرد رود از مـیان بـیابـان شـنیـدهاند که باز از تو کاظمین بگـیرد به احـتـرام شـمـا ایـسـتـادهانـد مـلائـک در این حرم به خدا مست بادهاند ملائک شبـیـه چند کـبـوتر کـنـار سفـرۀ لطفـت هـمیـشـه در طلـب استـفـادهانـد مـلائک نظر به سادگیات کردهاند؛ حضرت سلطان اگر کـنار شما صاف و سادهاند ملائک مسلَّم است از این مهربانیِ تو که عُمری اسـیـر رأفـت ایـن خـانـوادهانـد مـلائک فرشتهای وسط صحن داد میزد و میگفت: به جز شما به کسی دل ندادهاند ملائک مسیر مشهد و قم مثل اربعین حسینی ست که در مسیـر شما بیـن جـادهاند ملائک دخیل بسته به باب الجواد روح الأمین پس گـدای خـانۀ خـورشـید زادهانـد ملائک شـنیـدهاند که باز از تو کاظمین بگـیرد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
هَرکس دهـان به مـدحِ شُما باز میکند عـیـسی مسـیح میشود، اِعجاز میکند مـرغِ دلـم به شـوقِ زیارت شبانه روز تـا گـنــبـدِ طـلای تـو پــرواز مـیکـنـد عَلّامه، قَدرِ فَهمِ خودش دَر کلاسِ دَرس شَـرحی برای وَصفِ تو آغـاز میکـند آئــیــنــۀ تَـــمــامِ جَــمــالِ مُــحَــمَّـــدی هر زائری که در حرمت بی ریا نشست شـانـه بـه شـانـۀ هـمـۀ اَنــبـیـا نـشـست هر مُـدَّعیِ عِـشق، که عـاشق نمیشود از حَـبـسِ سَـردِ فـاصـلـه آزاد میشـوم وقـتـی دَخـیـلِ پـنـجـره فـولاد مـیشوم نـزدِ تـو مـیرســیـم زِ دارُالـوِلایــهات آقا قـسم به لطـف و کرامـاتِ بیحَـدَت آقــا قــسـم بـه زلـفِ سـیــاهِ مُـجَـعَــدَّت بَـر سَـر درِ حَـریـمِ دلِ مَن نِـوِشـتـهانـد وقتی که نورِ شمسِ جمالت طلوع کرد پروردگار، خـلـقـتِ ما را شـروع کرد “هو یا رضا” به نامِ تو “هو یا علی مدد” ما بـا ولایتِ تو به خورشـیـد میرسیم بـر اوجِ بـینـهـایتِ تـوحـیـد میرسـیم مـا بـیرضـایتِ تـو خـدایی نمیشـدیـم تنها به تخت و تاج شما التماسِ ماست هر شب به آستان تو حمد و سپاسِ ماست ای آبـروی کـشـورِ ایـران، اَبَـاالـحـسن
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
لـبریز عـشق و بـاورم در مشهـد تو از خـانـهام راحـت ترم در مشهـد تو مـثـل کـبــوتـرهـای جـلــد آسـمـانـت قـدری به دنـبـال پَـرم در مـشهـد تـو خـسـته، شـکـسته، آمـدم پـابـوسی تو امـا به لطـفـت بهـتـرم در مشهـد تـو گـرچه امـام مـهـربـانی تـو، اگـر چه مـن مـایـۀ درد سـرم در مـشـهـد تـو میخـواسـتـم بار دگر دسـتم بگـیری حـاضـر شـدم با مـادرم در مشهد تو بیرون مکن، گرچه ز عصیان شرمسارم خـدمـتگـزارم، نوکـرم، در مشهد تو از اولیـن روز زیـارت، یاد اشک و سـخـتـی روز آخــرم در مـشـهـد تـو در صحـن عشقت هـمنوای اشکهایـم در مـشهـدیم اما به فـکـر کـربـبـلایم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
امشب به روی مـأذنـه نـقّـاره میزنم چـشـمه شـدم بـرای تو فـوّاره میزنم از سـمـت نــور، رایـحــۀ یــار آمــده غوغای عاشقیست به میدان رزم عشق به به از این صلابت و این عزم و جزم عشق مستی زِ حد فـراتر و باقی ست بادهها پُر از صدای شُرب شراب است جادهها شـاهـیـم اگـر، گـدای درِ آل حـیـدریـم دلـدادگـان خـواهـر و مـست بـرادریم وقـتـی نـگـاه ماه به گـهـوارهات فـتاد از شرم طرح چهرۀ تو پای پس نهاد خورشید از نقـاب افق جـلـوه گر شده این فجر صادق است، کمال سحر شده نـور رضا رسید، مـسـیحا درست شد دارالـشـفـا زدنـد، مــداوا درسـت شـد وقـتـی نـگـاه مـیکـنـم از راه دورتـر چشمم به گنبد تو شود جفت و جورتر هر زائری برای زیـارت رسیدهاست اول هزار مـرتـبـه منّت کـشـیـدهاست هرگاه در هیاهوی حاجت دعا گرفت فـریـاد میزدنـد مـریضی شـفا گرفت فصل الخطابِ صحبتِ با یار کربلاست تـنـهـا نـشـانـۀ دل بـیـدار کـربـلاسـت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
من همانم که شبی گم کرد راه چاره را روشـنم کن تا نبـیـنم نفـس آتش پاره را دل سیـاهی کار دسـتم داده اما دلخـوشم لطف تو وقتی طلا کرده ست سنگ خاره را در مدارت مشتریها رفت و آمد می کنند پـرتو لطفت گرفـته دست هر سـیّاره را بیبرات کربلا غرق است کشتیهای من اشک ها را دیدهای یا موج تخته پاره را زیـر ایـوان طلایت سـالـها مـسـتـأجـرم گرچه صاحبخانه میخواهی من آواره را میزند هر چهارشنبه نبض من پرپر ولی صبح رستاخیز من روزی ست که نقاره را…
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ای رأفـت تو رأفـت ذات خــدا رضــا از پـای تا به سر عـلی مرتضی رضا هر کس که بیشتر کرمش میرسد به خلق او بـیـشـتر بَـرَد به درت الـتـجـا رضا
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
شـبـیـه شب زدههـایم که در حـرم آقـا مسیـرشان به تو افـتاده ذوالـکـرم، آقا شـبی که گـم شده بـودم در آیـنهکاری نـمیرود بـخـدا هــرگـز از سـرم آقـا بسـنده کرده ام ایـنجا به کـنج دیـوارت اجــازه از تــو نـبـاشـد نـمـیپــرم آقـا عجب بساط عجیبی به پا شده در صحن چه وحـدتی شده بیـن عرب، عجـم آقا در ازدحـام گــداهـا نـمـیرسـد حـتـی صــدای شــادی نـقّـارههـا بـه هـم آقـا هـرآنکه آمده ایـنجا ز غـم شده فـارغ که قطعهای ز بهشت ست قـدم قدم آقا گـرهگـشـایـی تـو شـد زبـانـزد مــردم گـرهگـشای دو عـالم حرم حرم آقا…
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
مائـیم هـم جـوار تـو یا حـضرت رضا پـروانـۀ مـزار تـو یـا حـضرت رضـا داریـم زیـر سـایـهات آرامـش بـهـشت آقــای مـن ســلام غـریـب غــریـبهـا درمـانـدهایم و دل زدهایـم از طـبیبها در شهر با دعای تو باران گرفتهاست مهر تو سایه بر سر ایران گرفتهاست اینجا شکسته بالی زائر سعـادت است هر قطره اشک واسطۀ استجابت است یادش به خـیر حال خوش بیگـناهیام حــالا کـه روسـیـاه جـهـان تـبــاهـیام با هر بهـانه سـمت حـرم میکـشانیام از لـطـف هـم جـواریتان آسـمـانـیام زائــر شــدم دوبــاره جــلال امــام را از من گـرفـته اشـک مـجـال کـلام را
: امتیاز
|
مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
پـریـشـانم پی درمـان دردم راه میافـتم به یـاد لحـن فـرزنـد رسـول الله میافـتم همان لحنی که شیرین بود و لذت داشت تکرارش دلم قرص همان وعده است یاد ماه میافتم هزاران سکـۀ دنیا نمیارزد به دیدارش گـدایش بودم از اول به پای شاه میافتم که دستم را بگیرد، بر سرم دستی کشد شاید موجه گردم، و در صحن طوسی آه میافتم به من گفتند دیوانه پریدی یا که نه گفتم: رضایم اوست روزی دست خاطرخواه میافتم سپردم دست او آیندهام را چون که میدانم به دست من اگر باشد درون چاه میافتم
: امتیاز
|